بی شک نیاز مردم به حکومتی که ادارهء امورشان را به عهده بگیرد, همیشگی و همه جایی است و اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و در این جهت میان عصر حضور امام با عصر غیبت تفاوتی نیست و همان گونه که مردمان روزگار معصومان, در شهرهایی که ائمه حضور نداشتند, از طریق وکلا و سفرای آنان با ایشان در ارتباط بودند, در روزگار غیبت نیز مردم نیازمند کسی هستند که از طریق امام و به نیابت از ایشان عهده دار امورشان گردد. بنابراین همان گونه که خداوند با نصب امام, حجت را بر خلق تمام کرد, بر امام نیز, که از رسول خداوند ولایت بر مومنین دارد و امام خلق به شمار می رود, واجب است که در عصر غیبت خود, کسی را برای تامین مصالح آنان تعیین کند و اجازه ندهد که مصالحشان در معرض تباهی و امورشان در آستانهء نابودی قرار گیرد.
از این رو حضرت ولی عصر ارواحناله الفداء در عصر غیبت صغرا یا قصرای خود, برخی از بزرگان شیعه را از جمله نواب اربعه رضوان الله تعالی علیهم که نزد همگان به نیابت و سفارت خاص نامور بودند, به نیابت خود برگزید.


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 29 آبان 1393برچسب:, | 21:32 | نویسنده : حجت دهقاني فيروزآبادي |

سخنرانی حضرت حجه الاسلام  عالي

 براي دانلود سخنراني اينجا كليك كنيد.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, | 19:14 | نویسنده : حجت دهقاني فيروزآبادي |

 

                            

در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) منتظران آن حضرت چه وظایفى بر عهده دارند؟

 

در تفكرشيعي انتظار موعود به عنوان یك اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأكید شده است كه منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا كه بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است.

 

از بررسى اخبار و روایات معصومين (علیهم السلام)وظایفى چند در عصر غیبت براى منتظران استفاده مى شود:

 

1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (علیه السلام): مهم ترین وظیفه ى یك فرد منتظر تلاش براى كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است; چرا كه انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظیفه ى خود را در رابطه ى با او تشخیص دهد. در روایت آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». «هر كس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»

 

2 ـ تهذيبنفس و كسب فضایل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى همیشه در صدد كسب فضایل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است.

 

3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف كردن مفاسد اجتماعى از طریق امر به معروف و نهى از منكر و اهتمام براى تربیت نسل مهذّب و كارا و خلاصه آماده سازى زمینه براى ظهور امام زمان (علیه السلام)یكى از وظایف منتظر واقعى است، چون تا زمینه ى ظهور فراهم نگردد امكان ظهور امام زمان (علیه السلام)میسر نخواهد شد.

 

4 ـ كسب آمادگى هاى فكرى و فرهنگى و نظامى براى یارى امام زمان (علیه السلام): چرا كه آن حضرت پس از قیام به یارانى نیاز دارند كه حداقل در یكى از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد.

 

5ـ  توبه از گناهان

 

6 ـ اطاعت و پیروى از نایبان امام زمان (علیه السلام): همان طور كه مى دانیم در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) مردم موظفند در تمام كارها و حوادث، به توصیه ى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)بویژه امام زمان (علیه السلام) به فقهاى جامع الشرایط ـ كه نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه كنند و به احكامى كه آن ها طبق موازین شرعى صادر مى كنند، عمل نمایند.

 

7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) و تعجیل فرج ایشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نیت از پیشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (علیه السلام)را درخواست مى نماید.

 

8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (علیه السلام)

 

9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زیارت نمودن به نیابت از امام زمان (علیه السلام)

 

10 ـ توجه به اماكنى كه مورد عنایت امام زمان (علیه السلام) است نظیر مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمكران و ...

 

11 ـ توسل به امام زمان (علیه السلام) و زیارت آن حضرت با زیارت ها و دعاهایى كه در كتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان آمده و از آن جمله موارد ذیل است:

 

الف) دعاى عهد كه هر روز صبح بعد از نماز خوانده مى شود: اللهم رب النور العظیم و رب الكرسى الرفیع ... ،

 

ب) دعاى اللهم عرفنى نفسك فانك لم ان لم تعرفنى نفسك ... این دعا در عصر روز جمعه خوانده مى شود،

 

ج) دعاى كه براى برآورده شدن حاجات ذكر شده است و با این عبارت شروع مى شود: الهى عظم البلاء و برح الخفاء ...،

 

د) دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام): اللهم كن لولیك الحجة ابن الحسن ...،

 

هـدعاى حضرت مهدى (علیه السلام) كه با این عبارت آغاز مى شود: اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المصیبته ...، و) زیارت آل یاسین. جهت توضیح بیشتر به كتابهاى (وظیفة الانام) و (شیوه هاى یارى قائم آل محمد علیه السلام) مراجعه شود.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, | 7:55 | نویسنده : حجت دهقاني فيروزآبادي |

حكومت اسلامي در عصر غيبت از منظر آيت الله بهجت٭
آيت‌الله بهجت برخلاف طرفداران تعطيلي حكومت در سال‌هاي پيش از ظهور حضرت حجت(عج) از يك سو و نيز برخلاف مرحوم آيت‌الله بروجردي كه به گفته او معتقد بود "اگر رژيم پهلوي را سرنگون كنيم نمي‌توانيم به جاي او كشور را اداره كنيم"1 از طرف ديگر معتقد است "ايجاد حكومت اسلامي" واجب است "و توان ادارة كشور را نيز داريم"؛ گرچه مراد او از توانستن، چيزي فراتر از علاقة عملي او به امر حكومت‌داري است، اما برآيند نظرات او براي جامعة مؤمنان آن است كه "اگر بتوانيم اين كار را بكنيم واجب است و بايد جلوي آنهايي كه مانع اين كار هستند را گرفت و آنها را دفع كرد".2 البته تأكيد او بر اقامه حكومت اسلامي در عصر غيبت، منوط بر اجراي كامل دستورات الهي و دوري جستن از مصلحت انديشي‌هايي است كه احياناً منجر به تعطيلي احكام گردد. اشارات او به نفي برخورد مصلحت انديشانه با تكاليف شرعي در امر حكومت‌داري، گذشته از نقد تاريخي كه بر استدلال شيخين ـ مبني بر اين‌كه تعيين جانشين پيامبر(ص) هم برخلاف مصلحت امّت اسلامي است ـ روا مي‌دارد ايرادي نيز بر مصلحت انديشي‌هاي مشروطه خواهان و تائيدي بر اصرار مشروعه طلبان بر لزوم كامل مطابقت قوانين موضوعه بر شريعت محمدي است.3 به همين دليل مشروطه نمي‌توانست همانند خلافت اسلامي، متصف به وصف ."اسلامي" شود و آمال متدينين در باب حكومت اسلامي را برآورده سازد.


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 9 آبان 1393برچسب:, | 9:25 | نویسنده : حجت دهقاني فيروزآبادي |
                                                
 
چه دلايلي وجود دارد كه بايستي تا ظهور امام زمان (عج) حكومت در رأسش « ولي فقيه » باشد و برحق هم هست ؟

برا ي روشن شدن جواب ابتدا مقدمه اي را حضورشما تقديم مي داريم تا زواياي بحث روشن شود . از آنجايي كه خودتان در سؤالتان اشاره فرموديد كه چرا تا ظهور امام( عليه السلام ) بايد در راس حكومت ولي فقيه باشد خود بيانگر اين است كه شما معتقديد كه در راس حكومت اسلامي بايد امام معصوم ( عليه السلام ) باشدتا جامعه را به بهترين صورت آن اداره كند . همانگونه كه مسئله غدير خم يك مسئله سياسي و حكومتي است . از آنجايي كه اسلام دين كاملي است وكامل بودن آن هم به اين معنا است كه در همه زمينهاي زندگي بشر اعم از زندگي شخصي ، اجتماعي ، سياسي ، اقتصادي، فرهنگي و جنبه الهي زندگي بشري داراي برنامه مي باشد حتي جزئي ترين مسائل روزمره هم از نگاه اسلام دور نمانده است .
لذا حوزه اجرايي و حكومت داري هم كه يكي از جنبه مهم اجتماعي بشري است از اين مسئله استثناء نبوده است و اسلام نسبت به آن غافل نبوده است يعني اينگونه نيست كه دين اسلام يك سري مسايل تئوري را براي مردم بيان كند وهر كس دلش خواست در گوشه خانه به آن عمل كند وهر كس خواست عمل نكند زيرا اين مسئله با مسايلي همچون حكم اجرايي اسلام و حدود وغيره كه اسلام براي مسئولين اجرايي تعريف كرده است در تضاد است .
پس با دلايل فوق ثابت است كه در راس حكومت اسلامي بايد امام معصومي ( عليه السلام ) كه برهمه مباني اسلامي و همه جنبه هاي مادي و معنوي انسان اشراف كامل دارد و از هرگونه خطاء چه عمدي و چه سهوي بدور است قرارداشته باشد .
اما اينكه در زمان غيبت بايد فردي حكومت اسلامي را عهده دار باشد كه از هر جهت شباهت بيشتري را نسبت به امام (عليه السلام ) داشته باشد و از آنجاكه فقيه تسلط بر منابع ديني وگفتار ائمه ( عليهم السلام) در زمينه ها ي مختلف از جنبه هاي سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي ، حتي شخصي را دارد وعمري را صرف مجاهدت با نفس ودور شدن از گناه ونزديك شدن به خدا نموده است امين ترين فرد براي اداره حكومت واجراء شدن احكام اجرايي اسلا م را دارد و نزديكترين فرد ازجهت علم به دستورات اسلامي و سجاياي اخلاقي به امام معصوم ( عليه السلام) مي باشد و از آنجا كه حكومت حق امام معصوم (عليه السلام ) است بديهي است در زمان غيبت بايد كسي جانشين او باشد كه از همه نظر ( علمي ، ديني، اخلاقي) بيشترين شباهت را به امام ( عليه السلا م) داشته باشد .
اما از نظر شرعي و نقلي : درحديث وارد شده است كه از امام زمان (عليه السلام ) سوال شده است كه در زمان غيبت مردم به چه كسي رجوع كنند آن حضرت ( عليه السلام ) فرمودند :
{واما الحوادث الواقعه فارجعوا الي رواه حديثا فانهم حجتي عليكم وانا حجه الله عليهم} (1)
«واما رخدادهايي كه پيش مي آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد زيرا آنان حجت من بر شما يند و من حجت خدا بر آنان هستم .»
البته با بيان حديث ديگر چگونگي دلالت حديث بالا بر ولايت فقيه روشن تر مي شود .
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايند :
هركس از شما كه راوي حديث ما باشد و در حلا ل و حرام ما بنگرد و صاحب نظر باشد و احكام ما را بشناسد او را به عنوان داور بپذيريد همانامن او را حاكم برشما قرار دادم ، پس هر گاه حكمي كرد و از او قبول نكردند حكم خدا را سبك شمرده اند وما را رد كرده اند و آن كس كه ما را ردكند خدا را رد كرده و رد كردن خدا درحد شرك به خداي متعال است(2) .
پس با توجه به مطالب فوق اين مسئله ثابت مي شود كه بايد در راس حكومت اسلامي فقيه باشد بايد فقيه جامع الشرايط كه مسلط بر مسايل فقهي بوده وداراي تدبيروتدبر بوده و از اوضاع زمان خويش اطلاع داشته باشد و ازنظر اخلاقي هم داراي سجاياي اخلاقي بوده واز متابعت هواهاي نفساني و صفات رذيله دور باشد تا بتواند مسايل اسلامي را كه براي تكامل و پيشرفت بشر فرستاده شده را درحد توان به مرحله اجرا در آورد .
منابع :
1- اكمال الدين ،ج 1، ص 483به نقل و نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه محمد مهدي نادر قمي.
2- اصول كافي ، ج 1 ،ص 67 به نقل ونگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه محمد مهدي نادرقمي .
مطالب فوق برگرفته از كتاب نگاهي گذرا به نظريه ولايت فقيه با دخل و تصرف مي باشد .
براي مطالعه بيشتر به كتاب فوق و كتاب حكميت حكومت فقيه ، حسن ممدوحي مراجعه كنيد .
به نقل از اداره پاسخگويي آستان قدس رضوي              www.maaref.porsemani.ir


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 آبان 1393برچسب:, | 13:45 | نویسنده : حجت دهقاني فيروزآبادي |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.