واقعه غدیر خم…
خلاصه ای درباره وقایع و حوادث غدیر خم
در سال دهم هجرت، رسول خدا صلیاللهعلیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: (من کنت مولا فهذا علی مولا) «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سالها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید…
عمامه پیامبر بر دوش حضرت علی
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در غدیر خم عمامه خود را، که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادندو انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویختند و فرمودند «عمامه تاج عرب است».
واقعه غدیر خم خنثی کننده توطئه بود
آنچه میتوانست همه نقشههای منافقان را یکجا خنثی، و اسلام را در چنان برهه حساسی حفظ کند، تعیین جانشین پیامبر و اعلان رسمی آن بود، چنان که حضرت زهرا(س) در اینباره میفرمایند: «پیامبر در روز غدیر، عقد ولایت را برای علی علیه السلام محکم کرد». غدیر خم منافقان را فلج کرد و مانع اجرای نقشهها و توطئههای شیطانیشان شد.
غدیر و سرنوشت اسلام
بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهمترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان میانجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه ۶۷ سوره مائده میفرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام ندادهای وخداوند تو را از مردم حفظ میفرماید».
برگرفته از وبلاگ: emamhosin-fazlollahi.blogfa.com/post/56
برچسبها:
این غزل یکی از سرودههای ایشان است که به آستان مقدس امام زمان(عج) تقدیم شده و برای نخستین بار در سال 1390 منتشر شد.
دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است- جان را هوای از قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سرداده ام فغان- بانگ جرس زشوق به منزل رسيدن است
دستم نمیرسد که دل از سینه برکنم - باري علاج شكر گريبان دريدن است
شامم سيه تر است ز گيسوی سركشت- خورشيد من برآی كه وقت دميدن است
سوی تو اين خلاصه گلزار زندگی- مرغ نگه در آرزوی پركشيدن است
هرگل دراين چمن كه سزاوار ديدن است- تقدير قصه دل من ناشنيدن است
آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا- روزی (امين) سزا لب حسرت گزيدن است
برچسبها: